📌غزه، فلسطین و اسرائیل در خسی در میقات
🔸"خسی در میقات" یکی از معروفترین سفرنامه های معاصر حج است که جلال آل احمد در سال 1343 و در سن 41 سالگی طی سفر حج نوشته است. جلال در چند جای این سفر نامه به مناسبت از غزه، فلسطین و اسرائیل نام برده است.
مطالعه این بخش ها، وضعیت مردم فلسطین، و نگاه مردم و حکمرانان کشورهای اسلامی را به مسئله فلسطین درگذشته مشخص می کند. نگاه جلال آل احمد نیز در این گزارش به مسئله فلسطین جذاب است
⬅️معده ام حوصله آب یخ ندارد. در همان حال بود که یک قهوه فروش دوره گرد رسید با قهوه جوشش در دست و سطلی به دوش آویخته پر از ابزار کسب. دوتا فنجان خوردم بدجوری شیرین و بدجوری معطر و سخت آبکی... بیشتتر گدایی می کرد تا قهوه فروشی. این اعراب
#غزه که از
#فلسطین گریخته اند انصافا بد جوری بیخ ریش اسلام مانده اند و چند سال از آن واقعه؟ ده سال می شود این حضرات را هم چنان به بی تکلیفی زیر چادرها پی گدایی نشانده اند و وسیله کرده اند برای جدال میان مصر و اسرائیل نه کاری، نه اسکانی، نه امکان برگشت به اسراییل و نه اجازه ی ورود به مصر (ص 34)
⬅️عصری که هوا خنک شد از خانه در آمدم به گردش. چفیه ای به سر انداختم. رفتم به سمت شمال میدان «المعابده» که آفتابش پریده بود سینه کوه و سبزی کاری قشنگی وسط میدان بود. و نمیکت هایی وسط میدان گل کاری...
نشستم پهلوی جوانک بلند قامتی که داشت اوراق پلی کپی شده اش را می خواند... انکشف که افسر است و تازه از «الخمیس» به مرخصی برگشته و این الخمیس در حدود مرز یمن و سعودی است و او مأمور.
نمی دانم چند تا سرباز برای حفاظت مرز در مقابل "سلال" و به حمایت از «البدر».
حقوقش ماهی هفت و پنجاه ریال بود.
دفتری که می خواند تاریخ جنگ اول و دوم بین المللی بود و به عربی.
ترجمه یک متن آمریکایی... می گفت کمونیست است(شیوعی) و از ماکیاول و مارک و هگل اسم می برد... و از "فولاد آب دیده" حرف می زد و از رأس مالیه (سرمایه داری)
چندی پیش سه ماه رفته بود مصر یه نوعی بورس نظامی و همه این کتاب ها را از آنجا آورده بود. مختصری هم عبری می دانست که در مدرسه نظامی بهشان درس داده بودند که وقتی اسراییل را گرفتند در اداره اش در نمانند... ناچار رفتیم سراغ اسرائیل مَثل دست و قلب را برایش زدم که باید قلب را از کار انداخت تا دست از کار بیفتد و قلب خطرناک در شرق، سرمایه داری خارجی است. آرامکو و دیگر شرکت های نفتی دست هایش و اسرائیل هم یکی دیگر- اما نمی پذیرفت
مدتی دنبال لغت «عوام فریبی» گشتم به عربی که حالیش کنم که ناصر با این قضیه اسرائیل مشغول چنین کاری است. اما لغت به دستم نیامد. به زبانم متوجه خطر سرمایه داری بود. اما نمی فهمید که اتحاد عرب باید به جای اسرائیل ضد کمپانی های نفتی باشد
از این که من یادداشت می کردم به خصوص وقتی که فرمایش الملک العمظم ملک سعود اول را یادداشت کردم که فرموده بود که «لاتعلم الشباب فیأکلک» (به جوان چیزی میاموز که خواهد خوردت)
می گفت یکهو مچ آدم را می گیرند و می برند
و بعد سرش را آورد دم گوشم که به قول ناصر «اسرائیل را اول در قصور ملوک عرب باید کشت بعد در خود فلسطین»
به این فکر میکردم که غرب بدجوری از اسرائیل ستّارالعیوبی برای خود ساخته. یا وسیله اختفایی. اسرائیل را کاشتهاند در دل سرزمینهای عربی تا اعراب در حضور مزاحمتهای او فراموش کنند مزاحمت اصلی را و متذکر نباشند که آب و کود درخت اسرائیل از غرب مسیحی میآید. سرمایههای فرانسوی و امریکایی و بعد، تکیهگاهی که پاپ رم به ایشان داده. در قضیه برداشتن لعن مسیح از ایشان. بهگمانم به فتوای پاپ «ژان بیستوسوم»...
#فلسطین
#غزه
#جلال_آل_احمد
✍
#موسی_سلیمانی
#ثامن_خراسان_شمالی
https://eitaa.com/kamalibasirat