🔻🔻🔻
از جایی به بعد تمام هم و غم مصطفی رفتن به سوریه است.
بالاخره راهش را پیدا می کند و ابتدا برای کمک به پشتیبانی جبهه، همراه گروهی به آشپزخانه حرم حضرت رقیه(س) میرود. مدتی بعد که قرار میشود آن گروه به ایران برگردند، با یک نفر دیگر فرار میکنند و به یک گروه جهادی عراقی میپیوندند و وارد رزم و جنگ میشوند. که البته این راه هم راضیشان نمیکند. در آخر هم به مشهد میرود و خودش را شبیه افغانستانیها درمیآورد و وارد تیپ فاطمیون میشود.
حالا دیگر مصطفی را با نام جهادی سیدابراهیم می شناسند ،خودش می گفت که اسم پدربزرگ همسرش سمیه را برداشته که سمیه را خوشحال کند؛ در عین حال نظری هم به شهید ابراهیم هادی داشته.
و بالاخره در روز تاسوعای سال ۱۳۹۴ مصطفی به جایی که به آن تعلق داشت پرواز کرد.