زندگی در وانت به او گفتم: کار درستی نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف می کشى، بیا یک خانه برایت بخرم. گفت: نه، حرف این چیزها را نزن, دنیا هیچ ارزشی . شما هم غصه مرا نخور، خانه ی من ماشینم است، باور نمی کنی بیا ببین. همراهش رفتم در عقب را باز کرد؛ سه تا کاسه، سه تا بشقاب، یک سفره پلاستیکی، دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر. گفت: این هم !! دنیــا را گذاشته ام برای دنیا دارها، خانه هم باشد برای دارها.... راوی: مادر سردار شهید @Revayate_ravi