🔳وقتی حرف عروسی پیش اومد گفت: من عروسی نمی‌گیرم ماشین گل نمی‌زنم بوق زنون نمیام توی خیابون که مادر شهیدان شهمیری(شهیدان شهمیری دو برادر بودن که مادرشون با فروش شیر و ماست بزرگشون کرد و دامادیشون رو ندید)که مادرای شهدا بگن: خوش به حال مادر که پسرش داماد شده از من نخواه دل مادران شهدا رو به درد بیارم بالاخره هم...... @Revayate_ravi