🥀🌹بسم‌الله می‌گفتم.نیت می‌کردم خدایا!!!به بنده‌ات خدمت می‌کنم تا بتونه خوب برات بندگی کنه.تا سیر شدن بچه (اللهم کن لولیک) و (انا انزلنا ) می‌خوندم.گاهی هم روضه‌هایی هم که از مرحوم کافی شنیده‌بودم ، با خودم زمزمه می‌کردم.چکه‌چکه‌های اشکم رو می‌گرفتم و می‌مالیدم روی صورتش. می‌خواستیم شیری که می‌خورد طعم روضه‌ی امام حسین(ع)بده. 🥀🌹 از اون به بعد هرجا چراغ روضه‌ای روشن بود ، سعی می‌کردم شرکت کنم.به این بهونه که اونجا بتونم به شیر بدم.روزهایی هم که از قبل مشخص بود برم روضه ، تو خونه بهش شیر نمی‌دادم.حتی اگه بهونه می‌گرفت.به هر زحمتی بود آرومش می‌کردم تا برسم به مجلس. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi