🕊🌷🕊🌷🕊 🇮🇷به وقت شهدا توی کوچه پیرمردی 👴دیدم که روی زمین سرد خــوابیده بود ...سن و سالم ڪم بود و چیزی نداشتـم تا کمکش کنم؛😔 اون‌شب رخت‌وخواب آزارم می‌داد! و خــوابم نمی‌برد از فڪر پیرمرد ... رخت و خوابم را جمــع ڪردم و روی زمیـــن سـرد خـوابیدم ،می‌خـواستم توی رنــج پیرمــرد شریڪ باشــم اون شـب ســرمـــا توی بدنم نفـــوذ ڪرد و مـریـض شدم 🤒🤧 اما روحم شفا پیدا کرد. چه مریضی لذت بخشی ...😌