تو همین حال و هوا که دستت به هیچکس و هیچجا بند نیست و کسی نمیتونه بهت کمک کنه، یهو یه نوایِ آروم، با دو کلمهی فوق ماورایی به گوشت میرسه. این دو کلمه، با همهی کلمات فرق دارن؛ جنسشون، لحنشون، حروفشون.
اصلاً تکراری نمیشن، انگار هر بار جدیدن. هر دفعه با یه ظاهر ثابت، موقع شرایط بحرانی خودشونو به گوشات میرسونن، به روحت تزریق میشن و کل وجودتو در بر میگیرن.