محسن در سوریه با شهید روحالله قربانی آشنا شده بود و یک مدت باهم بودند.
وقتی روحالله قربانی شهید شد، محسن خیلی ناراحت شد.
مدام عکسش رو نگاه میکرد و میگفت: این آقا روحالله خیلی بچه ی خوبی بود. خوش به حالش که شهید شد.
همانطور که به عکسش خیره شده بود گفت: نگاه کن، عرب نبودا اما نمیدونم چجوری انقدر ماهرانه چفیه رو دور سرش میپیچید...
بعد هم عکس شهید را به طرف من گرفت و نشانم داد.
داشت در مورد همین عکس معروف آقا روحالله صحبت میکرد. همان عکسی که چفیه ی کرم رنگش را دور سرش پیچیده بود.
.
🎤به نقل از: همسر شهید محسن حججی
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh