🔸کباب در اوج درگیری❗️ در روستایی عملیات کرده بودیم و آنجا زیر آتش دشمن بود، قبرستانی کنار رودخانه بود که اهالی روستا اعتقاد دارند نباید درختهای قبرستان راهم قطع کنند. این قبرستان پوشیده از درخت بود و دشمن روی آن دید نداشت. گردان حاج محمد و بچه‌های ادوات وارد آن قبرستان شدند. بعثی‌ها هم دائم شلیک می‌کردند و به دنبال بچه‌های ما می‌گشتند. همان طور که داشتیم استراحت می‌کردیم چهار گوسفند خرید و آورد. 😳 حاجی هم خودش گوسفندها را ذبح کرد و در آن اوج درگیری با شوخی و خنده کباب درست کرد و به همه بچه‌ها کباب داد. 😎شهید ناظری آن روز آن قدر شوخی کرد که خستگی همه بچه‌ها دررفت. ما وقتی کنار حاج محمد بودیم احساس نمی‌کردیم وسط درگیری هستیم.در اوج درگیری‌ها ما هرگز ندیدیم سردار ناظری عصبانی یا ناراحت شود. با شوخی و خنده و گاهی هم محکم و با متانت نیروها را هدایت می‌کرد... 🎙(از خاطرات دفاع مقدس نقل از همرزم شهید ) 🌷 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR