♻️ چند نکته درباره ردصلاحیت احمدینژاد و دستبوسی حدادعادل
🔰 حمید رسایی: در چند روز گذشته و بعد از مشاجره دو چهره شناخته شده (حدادعادل و احمدنژاد) دوستان زیادی از اعضای صفحات مجازیام درباره موضعگیری هر یک از آنها درباره دیگری، جویای نظرم شدند و سئوالاتی پرسیدهاند. بنده الحمدلله با هیچ یک از این دو شخصیت محترم، ارتباط تشکیلاتی و سیاسی ندارم اما بنا به پیگیری دوستان متعدد، چند نکته را متذکر میشوم:
۱. قطعا محتوا و لحن سخنان آقای حداد عادل درباره ردصلاحیت آقای احمدینژاد قابل دفاع نیست بلکه باید آن را نقد کرد تا این ادبیات در یک جریان سیاسی نهادینه نشود. این سخنم به معنای موافقت نویسنده با مواضع و جهتگیریهای احمدینژاد امروز نیست. اما آقای حدادعادل بر چه اساسی با این جزمیت از طرف شورایی که درون آن نیست، سخن میگوید و شائبه عدم استقلال آن شورا را فراهم میسازد! بله ایشان میتواند نظر خودش را بگوید ولی نمیتواند با قطعیت از آینده خبر دهد.
۲. در واقع سخنان حدادعادل بیش از آن که به ضرر و علیه احمدینژاد باشد، به ضرر و علیه شورای نگهبان بود و حتما این شورا از خودش در این زمینه بهتر دفاع خواهد کرد. متأسفانه سخنان آقای حداد عادل نه این بار که پیش از این هم در چند نوبت هزینهزا بوده است از جمله وقتی در دفاع از خود در برابر آقای فتاح سخن گفت.
۳. از آن سو، قطعا محتوا و لحن سخنان آقای احمدینژاد درباره سابقه آقای حدادعادل هم خارج از انصاف و بیشتر آغشته به عقدهگشایی بود. آقای احمدینژاد تا چند ماه قبل از برگزاری انتخابات مجلس هفتم، خود مسئول دفتر شورای نگهبان تهران بوده و بعدها رییس جمهور شده؛ اگر واقعا در طول این مدت از وجود چنین تصویری (دستبوسی فرح) اطلاع یافته و پنهانکاری کرده که باید پاسخگوی دنیا و آخرت باشد. اگر هم فقط چیزی شنیده و بدون اطلاع از صحت و سقمش، امروز از آن برای تلافی و انتقام از سخنان غیرمسئولانه حدادعادل استفاده کرده که باز باید پاسخگوی دنیا و آخرت باشد!
۴. خدا رحمت کند آقا روحالله حسینیان را که دلم برایش تنگ شده. او هر چند با آقای حدادعادل اختلاف نظرهایی داشت اما در موردش بیانصافی نمیکرد. درباره این شایعات و آنچه در مرکز اسناد انقلاب اسلامی موجود است، پیگیریهای بنده حکایت از این میکند که آقای حدادعادل سال ۴۹ به خاطر ایجاد انجمن اسلامی دانشگاه شیراز و فعالیت در آن که بسیاری از اعضای این انجمن اسلامی بعدها مبارزین به نامی شدند، دستگیر میشود و سپس ممنوع التدریس و از دانشگاه شیراز اخراج میگردد و پس از چند سال، مجددا به عنوان استاد دانشگاه صنعتی شریف، تدریس را آغاز میکند. بدیهی است که کسی با این سابقه و رویکرد، دستبوس فرح نمیشود.
۵. نیاز به توضیح نیست که تدریس در دانشگاه هم به معنای همکاری یا نتیجه همراهی با رژیم پهلوی نبود و نیست والا شهدای بزرگی چون مرحوم آقای بهشتی، باهنر، مطهری و مفتح باید بیش از حدادعادل مورد سوءظن و مذمت قرار بگیرند.
۶. تصویر جعلی و ساختگیای از دستبوسی آقای حدادعادل که از دیروز در فضای مجازی دست به دست میشود، در حقیقت مربوط به دستبوسی فرح توسط نیکپی، شهردار تهران است که جعل کننده آن با قرار دادن کلمه "محرمانه" روی تصویر تلاش کرده آن را واقعی جلوه دهد.