بین تانکر آب تا دستشویی فاصله بود. آفتابه را پر کرده بود و داشت می دوید. 🏃صدای سوتی شنید و دراز کشید. آب ریخت روی زمین ولی از خمپاره خبری نبود. برگشت دوباره پرش کرد و باز صدای سوت و همان ماجرا. باز هم داشت تکرار می کرد که یکی فهمید ماجرا از چه قرار است. موقع دویدن باد می پیچید تو لوله آفتابه سوت می کشید😂 به نقل از غلامرضا دعایی @sabkeshohada @sabkeshohada