شعر طنز😂😂😂
بورکی
آید از شمع حقوق کارمندان نورکی
نیست پیدا گر ببینی اندکی از دورکی
عمر آن کوتاه باشد، لیک خیل کارمند
میزنند از بهرِ طول عمر نورش زورکی
اول هر برج، روشن میشود با احتیاط
چند روزی جورکی هست و سپس مهجورکی
رسم پاورچین بیاموزند خلق از کارمند
تا نگردد وضع پولی ناگهان ناجورکی
شُکر، نبوَد زندگی بر کام آنان یکنواخت
هست روزی تلخکی و روز دیگر شورکی
لطف اگر در حقّ آنان خواست مسئولی کند
نیم قرنی ناز دارد، نیم قرنی عورکی...
کارمندی دید اندر خواب کز بهرِ طعام
برنهاده در هوای صید ماهی تورکی
گفتمش: دعوت کن از من تا که در خواب دوم
همرهت باشم، شکم را پر کنم از سورکی
گفت: باشد، لیک چون هر رفت را هست آمدی
بعد از آن، من هم ز تو دارم یکی منظورکی...
بارالها، رحمتی، رحمی، کبابی، میوهای
تا که نزد این چنین مهمان نگردم بورکی
#تلخند_کانال_ثامن
#شعر_طنز
https://eitaa.com/SamanSHahendaj