بسم رب الحسین غروب تاسوعای حسینی است .هر جا می نگری سخن از جوانمردی، ایثار و وفای عباس‌ علی است . گوئی تاریخ تکه ای از خود به یادگار نشان کرده است . شیر مرد عرب ، زاده حیدر کرار ، آن کس که به تنهایی لشکری است و کفتار صفتان لشکر اشقیاء جرات نزدیک شدن به او را ندارند ، بغض‌های چندین ساله را در گلو دارد و آماده کارزار است .انتقام از نامردان صفین ، انتقام از کوفیان پیمان شکن ، انتقام از آنان که به جسم مطهر و بی جان برادرش حسن علیه السلام هم رحم نکردند و دهها خشم فروخورده دیگر . آماده جانفشانی، مهیای دلاوری ، دستانی پر توان برای شکافتن لشکری از خدا بی خبر. اما همه آرزوهایش با فرمان برادر و ولی امرش به یکباره فروکش می کند " عباسم برای بچه ها آب بیاور " حتی لحظه‌ای در اطاعت از امام درنگ نکرد . حتی لحظه‌ای هم به این نیاندیشید که من جنگاور ، من دلاور ، من قهرمان، آلان در میدان جنگ کارایی بیشتری دارم . بی هیچ دغدغه ای فرمان ولی و امام خویش را بر دیده نهاد و راهی شریعه شد و این است راز ماندگاری نام عباس در قله تاریخ تشیع. " او مطیع محض مولایش بود " در آن سوی معرکه حسین بر بلندای تاریخ ایستاده است و همچنان ندای ملکوتی " هل من ناصر ینصرنی " او در اعماق زمان و اعصار هر قلب آماده ای را به یاری می خواند و فرق نمی کند این یاری در صحرای کربلا باشد یا اکنون در گیر و دار آخر الزمان و یاری رساندن به فرزندش و تاریخ تکرار می شود از هزاران نفر همراه حسین در میدان عمل هفتاد و دو نفر باقی می ماند . اکنون با خود بیاندیشیم در کجای تاریخ هستیم و تا کجای راه با حسین زمان همراه خواهیم بود ؛ زیرا که " کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا " نادر رضایی غروب تاسوعای ۴۰۳