🌹صبح جمعه که از دعای ندبه برمیگشت به بچه ها قرائت قرآن یاد می داد می گفت: «ناهار مهمون شما هستم. غذای خوبی برامون بپزه. می دانستم جمله ی آخرش شوخی است. چون کلا نوع غذا برایش مهم نبود. می گفت همه غذاها نعمت خداست. 🌹در لباس پوشیدن هم مقید به نوپوشی نبود. لباس های کهنه و قدیمی اش را هم می پوشید، ولی همیشه تمیز و مرتب بود. کلا سه دست لباس داشت. یکی لباس محل کارش بود. یک لباس مجلسی هم داشت که در مسجد و میهمانی میپوشید. یکی هم لباس مندرسی بود که وقت کشاورزی تنش می کرد. "شهید مهدی بیات" ✍راوی: خواهر شهید @Sedaye_Enghelab