🌹در منطقه که بود از بیباکی نوجوان ها دائم در اضطراب بودم با خودم نقشه می کشیدم وقتی برگردم پشت جبهه از حضور انها در منطقه جلو گیری کنم تو جبهه این بود که آنها معنی احتیاط را نمیدانند بیکله اند خودشان را به کشتن می دهند.
🌹در همان روزها دشمن با نیروی زرهیاش حمله کرد ارپیچیزنها جلو رفتند و به مقابله با تانک پرداختند خبر رسید مهمات آنها تمام شده عدهای داوطلب لازم بود که مهمات به نیروها برسانند از گروه سنی من هیچ کس پا پیش نگذاشت
🌹ولی همان هایی که تا چند روز قبل نقشه میکشیدم از ورودشان به جبهه جلوگیری کنم، بی هیچ ترس و واهمه گلوله آرپیچی را به دوش میکشیدند و مثل آهو تیزوچالاک آنها را به آرپیچیزنها میرساندند آنوقت بود که از خودم خجالت کشیدم و تصمیم گرفتم وقتی به خانه برگشتم، به خلیل نوجوانم اجازه رفتن به جبهه را بدهم و... چنین کرد
" شهید خلیل موحد فاروجی"
✍راوی: پدر شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab