﷽؛ 🥀 قسمت دوم خانه لبالب از جمعیت شده بود ... از مهاجر، از انصار .... زن بود اما از همه مردها شجاع‌تر و بابصیرت تر .... از سکوت این به ظاهر مردها، در برابر ظلمی که به علی علیه‌السلام شده بود گله داشت ... لب‌ها را به ثنا خدا و درود بر پیامبرش گشود .. "به خداوند سوگند شب را به صبح نرساندم، مگر اینکه از دنیای ظالمانه شما بیزارم ... و بر مردنماهایتان خشمگین! راستی چه زشت است کندی شمشیرها در برابر بیداد و ستم! چه ناپسند، شوخی گرفتن سرنوشت دین و جامعه! چه ناگوار، سر به سنگ خارا زدن و کار بی‌حاصل نمودن! و چه دردناک، تباهی عقیده‌ها، انحراف اندیشه‌ها و سستی اراده‌ها!" 📚 نسیم بهشت صفحه ۲۸۶ 🕯