● "راهی که طی شد"
■ قسمت یازدهم : "گِرَهوِن عزیز" (۱)
🔺روز ششم هم مثل همه ی روز هایی که روایت کرده بودیم گذشت و فرصتی برای پرداختن به روایت های تکراری نیست و از روز ششم به سمت روایت روز هفتم حرکت میکنیم :
🔺گِرَهوِن های عزیز بشاگرد برای روز هفتم ما را دعوت کرده بودند که در مجلس خودشون هم شرکت کنیم ، فاصله گرهون تا خمینی شهر چیزی حدود ۵۰ کلیو متر بود ، لیکن بخاطر کوهستانی بودن این منطقه رسیدن به گرهون را به دشوار ساخته بود ، ولذا رمان رسیدن به گرهون بخاطر این مسئله ۲ ساعت و نیم طول میکشید. و این ۲ ساعت هم همراه با جاده ای صعب العبور و پر از سنگ لاخ بود که این مسئله هم برای خود بسی دشوار بود .کاپرا ماشینی بود که با آن به این ور و آن ور بشاگرد میرفتیم ...
🔺پشت این ماشین برای گرهون ۶ نفر نشسته بودند و این نفرات برای یک عدد کاپرا زیاد است و کار را برای ما می دشوار کرده بود ..
●
"اتفاق تلخ"...
🔺وهمین مسئله موجب شد تا اتفاق تلخی را رخ دهد و آن این بود که درطی پیمودن مسیر گرهون یکی از سرنشینان کاپرا به بیرون پرتاب شد و خداوند در این اتفاق به ما رحم کرد ، حادثه بسی دشوار بود اما خداوند رحم کرد و اتفاقی برای طرف مقابل نیفتاد ، فقط کمی
"دچار کوفتگی عمیق از ناحیه ران" شده بود 😂
🔺به راستی معرفی نکردم که چه کسی دچار این کوفتگی عمیق از ناحیه ران شد ، او کسی نبود جز
"عباسعلی" ، بله همان عباسعلی که در روایت های قبل به آن اشاره کرده بودیم ، عباسعلی یک خصوصیت یا یک ویژگی دیگر هم داشت و آن آتش پاره ای بود که نظیر نداشت، او در همین سفر ،در پشت کاپرا بر روی کاپرا ایستاده بود و هرچه گفتیم که بنشیند و مسیر صعب العبور است و احتمال اینکه حادثه ای اتفاق بیفتد زیاد است اما چه کنیم که توصیه ها ثاثیر گذار نبود و عباسعلی متحمل کوفتگی عمیق در ناحیه ران خود شود ...😂
ادامه دارد ....
🗓
فهرست مجموعه راهی که طی شد
✍
علی بختیاری
#راهی_که_طی_شد
#قسمت_یازدهم
✅
@Serat1357talabe | صراط