(امروز) بازار برده‌فروشی در کمبریج است، در دانشگاه هاروارد است و در دانشگاه سوربون است؛ آن هم نه عمله و نه کنیز، بلکه بزرگترین نبوغ‌های بشری. سرمایه‌دارها می‌آیند جلو کلاس، شاگرد اول‌ها، شاگرد دوم‌ها و شاگرد سوم‌ها را می‌گیرند و حراج می‌کنند. این می‌گوید «من ده هزار تومان می‌دهم»؛ آن می‌گوید «ما ۱۵ هزار تومان می‌دهیم یک اتومبیل هم می‌دهیم»؛ یکی دیگر می‌گوید «راننده هم می‌دهیم»؛ یکی دیگر می‌گوید «یک سکرتر هم می‌دهیم». و بالاخره آن کسی که پول بیشتری می‌دهد به مزایده، این آقای نابغه را بر می‌دارد و به کارخانه‌اش می‌برد، و می‌گوید «همین جا بایست و هر چه بتو گفتم بساز». او نیز می‌گوید «چشم»! پس فرق برده جدید با برده قدیم این است که برده قدیم اربابش را انتخاب نمی‌کرد، ولی برده جدید خودش اربابش را انتخاب می‌ کند. نیازهای انسان امروز