آغاز بازی بزرگان در قفقاز جنوبی/مقدمه سامانتا پاور، رئیس آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا،از جمله کسانی است که با یوری کیم به ایروان سفر کرده است. کسانی که او را می‌شناسند می‌دانند حضور وی به معنی آغاز روند استعمار سریع و آشکار ارمنستان توسط آمریکا است. اما ورود و تثبیت حضور آمریکا در ارمنستان‌ چه تبعاتی برای کل منطقه قفقاز جنوبی در پی دارد؟ ورود آمریکا و سپس سایر کشورهای اروپایی به منطقه قفقاز و خصوصا کشور ارمنستان یک معنا دارد و آن اتمام بازی یا نقش آفرینی کشورهای منطقه‌ است. این حضور در یک جهت به معنای پایان نقش‌آفرینی ترکیه مستقل در منطقه قفقاز جنوبی و پایان داستان های خیالی کریدور تورانی ترکیه،یا تشکیل ترکستان بزرگ است. درواقع حضور آمریکا در ارمنستان به معنای آغاز یک سری تحولات مرتبط مابین کشورهای منطقه قفقاز است. این حضور باعث می‌شود آمریکا و ناتو اهدافی مانند آغاز جنگ طولانی مدت در منطقه قفقاز و تجزیه داغستان از روسیه و یا جداشدن استان آذربایجان ایران را در سر بپرورانند. در ابتدا آنها تمایل دارند که این تحولات منجر به تشکیل یک جبهه متحد (کشورهای‌قفقاز) علیه روسیه و ایران شود. در گذشته ترکیه با اهرم یا ابزارهای بازی سیاسی قفقاز از بلوک غرب باج گرفته و همزمان سعی می‌کرد سیاست تبدیل ترکیه به یک قدرت بزرگ فرامنطقه ای را با تشکیل ترکستان بزرگ پیگیری کند. به عنوان مثال یکی از این ابزار های ترکیه بازیگری علیه روسیه و ایران با کارت بازی باکو در منطقه قفقاز جنوبی بود. ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو برای برهم زدن امنیت منطقه قفقاز جنوبی و ایجاد کریدور زنگزور و یا سیونیک و قطع ارتباط ایران با روسیه (محور شمال به جنوب در منطقه قفقاز) تمام وقت از حمایت های آمریکا برخوردار بود. یکی از این حمایت ها،اعطای چند وام به این کشور جهت نجات ترکیه از فروپاشی اقتصادی است. اما زمانیکه آمریکا در ارمنستان حضور پیدا کرده باشد دیگر بازی ترکیه معنایی ندارد. زیرا از یک سو ترکیه توان رویارویی با آمریکا را در ارمنستان ندارد که بتواند به این بهانه باز از آمریکا باج بگیرد و از طرف دیگر چیزی به اسم کریدور های خیالی و ترکستان بزرگ شکل نمی‌گیرد و بعد اینکه آمریکا مستقیما وارد تحولات منطقه شده و دیگر نیازی به واسطه ای مانند ترکیه نیست. با تثبیت حضور آمریکا در ارمنستان درواقع، ارمنستان به عضو جدید غيررسمی(در آینده نزدیک عضو رسمی) ناتو تبدیل شده و اکثر امتیازات وضعی گذشته ترکیه به ارمنستان منتقل میشود و کابوس بدتر برای ترکیه آن است که بعد از ارمنستان باکو هم به بغل آمریکا برود. در این حالت دیگر ترکیه کلا از تصمیم سازی و تاثیرگذاری در قفقاز حذف می‌شود و باید در بهترین حالت نوچه آمریکا در منطقه شود. در حال حاضر بعد از ورود و تثبیت ناتو در ارمنستان توپ به زمین علیف افتاده است و به نظر می آید او باید تصمیم بگیرد که به سمت شرق حرکت کند یا به آغوش غرب برود. کشوری کوچکی مانند باکو توانایی بازی مستقل را ندارد و همانطور که بالاتر عرض شد دیگر ترکیه هم نقشی در منطقه نداشته و در پشت پرده دیگر علیف برای اردوغان پشیزی ارزش قائل نمی‌شود زیرا علیف به خوبی می‌داند که قصد اردوغان در نهایت هضم باکو در ترکیه بوده و هم‌اکنون نیز شخصیت اردوغان از علیف در باکو محبوب تر است و امروز زمان آن است که از زیر بلیط ترکیه و اردوغان بیرون بیاید. اگر علیف به گذشته خود خیانت کند و به خیال اینکه آینده به یک بازیگر اصلی منطقه قفقاز تبدیل می‌شود و یا به دلایل دیگر مانند رقابت با ارمنستان برای نزدیک شدن به آمریکا و ناتو و... به سراغ غرب برود آنگاه باکو به سرزمین سوخته جدید آمریکا تبدیل می شود. در گذشته هم بارها گفتم که روسیه و ایران به ناچار در دو دهه آینده روز به روز به یکدیگر نزدیک تر شده و به متحدین اصلی یکدیگر تبدیل خواهند شد.(البته روسیه با ایران در نقاط خاص تضاد منافع جدی دارد و هرگز به جایگاهی مانند جایگاه یمن یا سایر اعضای محور مقاومت نمی‌رسد) صرف ورود آمریکا به ارمنستان، باعث می‌شود منطقه قفقاز جنوبی به عنوان جبهه جدید غرب علیه بلوک شرق تعریف شده و یا حتی فعال شود و این خود باعث نزدیکی و تقویت مستمر رابطه ایران و روسیه می‌شود حال چه  علیف به سمت شرق بیاید یا به سمت غرب چرخش کند تفاوتی در اصل شکل گیری رابطه قوی و تقویت روزافزون آن ندارد. لحظه ای که علی اف قمارباز رسما کنترل کشورش را به دست آمریکا و اسرائیل بدهد،ابعاد این اتحاد جدید افشا خواهد شد. (ادامه مطلب در پست بعدی 👇) (1/3)