شمعِ هجران / نوحه ساقیِ فَلک یارب ، جامِ غم به دستم داد داغِ ماتمِ زهرا ، عاقبت شکستم داد ای مدینه هستم رفت فاطمه ز دستم رفت یا فاطمةُ الزّهرا ... ای مدینه من ماندم ، دل شکسته و تنها من ز پا نیفتادم ، جز به ماتم زهرا ای مدینه هستم رفت فاطمه ز دستم رفت یا فاطمةُ الزّهرا ... من شکسته دل امّا ، او شکسته پهلویش جایِ ضربتِ سیلی ، نقش بسته بر رویش ای مدینه هستم رفت فاطمه ز دستم رفت یا فاطمةُ الزّهرا ... زآتشِ عداوت سوخت ، همچو شمع آن بانو دربِ خانه از شعله ، قلبِ من ز داغِ او ای مدینه هستم رفت فاطمه ز دستم رفت یا فاطمةُ الزّهرا ... مثلِ پهلویِ زهرا ، می چکد ز چشمم خون کاش این نفس امشب ، می شد از تنم بیرون ای مدینه هستم رفت فاطمه ز دستم رفت یا فاطمةُ الزّهرا ... oo محمود تاری "یاسر"