‍ 🌲رمضانعلی خلیلی پدر شهید رسول خلیلی می‌گفت: 🌳به حلال و حرام خدا خیلی اهمیت می‌داد. در استفاده از اموال بیت‌المال به‌شدت مراقبت داشت. اهل امر به معروف و نهی از منکر بود. روزی که جنازه‌اش را آوردند خانه و به داخل اتاقش بردند، دوستان جوانش دور جنازه جمع شده بودند، گریه می‌کردند و می‌گفتند دیگر رسول نیست به ما بگوید غیبت نکن، تهمت نزن! 🌴حتی یادم هست آخرین باری که خواست به سوریه برود، آمد ۱٠٠ هزار تومان به من داد. گفت بابا این خمس من است. برایم رد کن. من دیگر فرصت نمی‌کنم. 🌱در مراقبت چشم از حرام و در رعایت حق‌الناس به ریزترین مسائل توجه داشت. شب‌های جمعه به بهشت زهرا می‌رفت و پس از نماز جماعت مغرب و زیارت مزار شهدا می‌رفت آن قبرهای شهدای گمنام را که رنگ نوشته‌هایش رفته بود، با قلم بازنویسی می‌کرد. قلم‌هایش را هنوز نگه داشتیم. 🌿بعد از آن به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) می‌رفت و در مراسم احیای حاج منصور ارضی شرکت می‌کرد و تا صبح آنجا بود. این برنامه ثابت شب‌های جمعه‌اش بود. ☘️صبح می‌آمد خانه، استراحت مختصری می‌کرد و دو باره بلند می‌شد و می‌رفت بیرون. هیچ وقت بیکار نبود. وقتی که شهید شد، سر مزارش مداح می‌گفت تا حالا هیچ وقت استراحت نکردی. الان وقت استراحتت است! شب و روز در تلاش و کوشش بود، برای اینکه پایه‌های ایمان و تقوایش را محکم کند. 🌷شادی روح جمیع شهدا صلوات 🌱@ShahadatNameOshagh