~🕊
#روایت_عشق^'💜'^
کر و لال بود !
با دست یه قبر کشید ،
کنار قبر پسرعموی شهیدش . . .
بعد به خودش اشاره کرد!
خندیدیم . . .!
گفتیم تو کجا ؟! شهادت کجا ؟!
کربلای ۸ شهید شد.. :)💔
نوشته بود:
عمری حرف زدم، به من خندیدید!
اما بدانید آقایم با من حرف میزد!
همان جا که اشاره کرده بود ،
خاکش کردیم . . .🥀
#شهید_عبدالمطلب_اکبری♥️🕊
@ZendegiShohadayii