بھ حرم ڪھ مےآمدیم، چشمم بارانے مےشد؛پُر از حرف بودم، پُر از درد دلهایے ڪھ هیچڪس نشنیده بود... دلم مےخواست چند روز براے خودم باشم🙃 آن شب، شبِ آخرِ سفر بود و من هنوز دلتنگ،من هنوز بیتاب... حرم ڪھ رسیدیم،از دوستانم خواستم برعڪس همیشھ،جداگانھ و تنها بھ زیارت بروم... هیچ‌وقت طعمِ آن زیارت را فراموش نمےڪنم؛ اشڪ هایم را،حرفهاے نگفتھ ام را، آرامشِ طوفانے ام را... حس مےڪنم این حرم،همان جایےست ڪھ نھ فقط ضریح و گنبد را، من اینجا،حتے تنهایےام را هم دوست مےدارم:) ✍🏻💔 💛 🙃❤️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh