4⃣5⃣4⃣
#خاطرات_شهدا 🌷
💠دلتنگی های مادر شهید
🔰شهيد مسعود عسگري سه ماه آموزشي سربازيش👮 رو در
#اردكان يزد گذروند. توي اين سه ماه
#فقط يك بار اجازه داشت تا به مرخصي بياد.
🔰مسعود پسر با اراده و
#محكمي بود.اگر ناراحتي يا دلتنگی💔 داشت
#هيچ_وقت به روي خودش نمي آورد🚫.
🔰از
#پادگان زود به زود به خونه زنگ ميزد☎️ ، هر بار كه زنگ ميزد ازش مي پرسيدم ،دلت تنگ شده⁉️مي گفت: نه از ترسم زنگ ميزنم، مي دونست من
#طاقت دوري بچه هام رو ندارم .
🔰وقتي برادرش سرباز بود
#مسعود شاهد بيتابي هاي من بود و مي دونست بايد صداش رو بشنوم🎧 تا
#آروم بشم .
🔰با اينكه به گفته خودش دلش تنگ نشده بود☺️ بخاطر# دل_من ، كلي توي صف ميموند تا زنگ بزنه📞 و با شنيدن صداش🗣 منو از دلتنگي در بياره.
🔰مسعود عزيزم🌷 من همون
#مادرم ، با من چكار كردي كه بيشتر از پنج ماهه كه دارم
#با_افتخار دوريت رو تحمل مي كنم "
#نقل_از_مادرشهید
#شهید_مسعود_عسگری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh