ساعت حدوداً 6 بعدازظهر، هنوز یک ساعتی به #غروب آفتاب باقی مانده بود که #شهید_رضا_سنجرانی به همرزمش میگوید: «ستارهها را میبینی؟ ستارهها را نگاه کن»
اوهم جواب میدهد «رضا،هنوز یک ساعت به غروب مانده ستاره کجا بوده؟» ودر ادامه از او میپرسد: «مگر تو #ستاره میبینی؟» و شهید سنجرانی در پاسخ میگوید:«آره، یک آسمان پر از ستاره»
بعد یک مرتبه میگوید: «حسن قاسمی آمد، ابوعلی آمد» و #پر_میکشد