#سردار_تورجی_زاده
✍ بااینکه فرمانده بود وخیلی از امکانات دراختیارش بود؛ ولی سعی میکرد چیزی اضافه بر نیاز استفاده نکند؛ مثلا : فصل زمستان بودو هوا خیلی سرد ، من متوجه شدم که چراغ والور اتاق آقای تورجی خراب است و درست کار نمیکند و شبها از سرما اذیت میشوند؛ برای همین بدون اینکه باایشان درمیان بگذارم، به تدارکات لشکررفته وگفتم:« برای آقای تورجی چراغ والور میخواهم.» مسؤول تدراکات هم وقتی فهمید برای چه کسی میخواهم، بلافاصله چراغ را داد. من هم بهاتاق ایشان بردم؛ ولی هرچه اصرارکردم وگفتم :«این چراغ که هزینهای ندارد.» آقای تورجی قبول نمیکرد و میگفت:« چرا هزینه بیت المال تلف شود؟» دست آخر، وقتی دیدم قبول نمیکند،گفتم:« برخی از بچههای اتاق شما سرما خوردهاند.»ایشان وقتی این مطلب را شنید، کمی فکرکرد و چون برای بچهها بود، قبولکرد.!
┄┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄