ماجرای کرامت انسانی شهید همدانی در بحبوحه جنگ بعد از ناهار یک لحظه متوجه شدم قسمتی از غذایش که از قبل جدا کرده بود را در گوشه کاغذی ریخت. تعجب کردم و به خودم گفتم سردار غذا رو کجا می‌بره؟ گفتم شاید غذا را برای کسی می‌خواد، اما دیدم ابووهب به سمت مرغی می‌رود که پایش شکسته و نمی‌تواند به دنبال غذا بگردد، شهید همدانی غذا را در نزدیکی مرغ ریخت و مرغ هم شروع به خوردن کرد، با خود گفتم چگونه می‌شود یک نفر به حدی از کرامت انسانی برسد که به حیوانات نیز در بحبوحه جنگ توجه کند و از آن طرف نیز آدم‌ها به حدی از قساوت برسند که به انسان و همنوع خود رحم نکند. 📔خاطره ای از «علی اصغر عزیزی» رئیس هیئت مدیره بنیاد فرهنگی، هنری سردار ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯