●سال اول دبیرستان بیماری عجیبی گرفت. دکترها بعداز یک ماه بستری شدن گفتند: رضا فلج شده. کم کم فلج شدنش از پاها به بالا و به قلب رسیده و جانش را میگیرد. بعداز قطع امید پزشکان گفتم هیچکس مصیبت زده تر از حضرت زینب س نیست. ●نذر عمه سادات کردم تا رضا خوب شود برای خودشان. یک روز درکمال ناباوری دیدم رضا دست به دیوار گرفت و راه رفت. آن روز زینب کبری س پسرم را شفا داد و امروز رضا فدائی زینب س شد. ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯