✨غروب ماه رمضان بود ابراهیم در خانه ما آمد و یک قابلمه بزرگ گرفت و به کله پزی رفت. گفتم: داش ابرام افطاری کله پاچه خیلی میچسبه 😋گفت: آره ولی برا من نیست.🌱 رفتیم پشت پارک چهل تن انتهای کوچه در زدیم و کله پاچه ها را به خانواده مستحقی تحویل دادیم😍 آن ها ابراهیم را به خوبی می شناختند ...