🔹شب سال نو بود و مزار سيد مهدی شلوغ. در بين زوار خانمی بود كه زيارت عاشورا می‌خواند و می‌گريست و من نمی‌شناختمش. از وی سئوال كردم كه شما نسبتی با شهيد داريد؟ 🔹 ايشان جواب داد. من خودم همسر شهيد هستم. وصيت‌نامه شهيدم گم شده بود. هر جا می‌گشتم پيدا نمی‌شد. 🔹 از شهيد سيدمهدی خواستم و متوسل شدم تا اينكه شبی در خوابم به من گفت: وصيت‌نامه در فلان مكان است. صبح به آن مكان رفتم، پيدايش كردم. 🔹حالا هر وقت اينجا می‌آيم برای سيدمهدی هم زيارت عاشورا می‌خوانم.»