تکلیفمان با آقای پزشکیان چیست؟!
یک بار مثل یک انقلابی دو آتشه از مقاومت و مبارزه و نابود کردن اسرائیل صحبت میکند، یک بار هم از اینکه بیایم مذاکره کنیم و سلاحهایمان را زمین بگذاریم و صلح کنیم و فلان!
گفتم: بنده خدا تقصیری ندارد خودش میگوید از سیاست چیزی نمیداند؛ هر چه کارشناسان گفتند میگوید!
به قول خواجه حافظ:
بارها گفتهام و بار دگر میگویم
که من دلشده این ره نه به خود میپویم
در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند
آن چه استاد ازل گفت بگو میگویم
مثلا یک کارشناس صبح میآید یک جور صحبت میکند آقای پزشکیان میگوید: حق با شماست صلح کنیم!
عصر کارشناس دیگری میآید و طور دیگری صحبت میکند، آقای پزشکیان میگوید حق با شماست بجنگیم.
گفت: آهان. پس ماجرا این است.
گفتم: دو نفر رفتند پیش معتمد محلهشان، اولی شروع کرد که آقا این زده سر من را شکسته و چند تا بخیه خورده و نشون داد.
معتمد گفت: بله حق با شماست!
طرف مقابل گفت: آقا صبر کن. این زده بچهی من را ناکار کرده!
معتمد گفت: بله حق با شما هم هست! خانمش از آن اتاق داشت صدای اینها را میشنید گفت: فلانی این چه قضاوتی است که حق با هر دوی آنهاست؟!
گفت: بله. حق با شما هم هست!