🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خلاصه زندگینامه شهید حسین مجد 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 شهید حسین مجدی در بیست و یکم اردیبهشت سال ۱۳۳۸ در یکی از محله‌های قدیمی و باصفای دامغان (خوریا) بدنیا آمد پدرش ( مشهدی علی اکبر) آن روزها سخت کار می‌کرد. کشاورزی، کارگری و باغداری. از خدا تنها روزی حلال می‌خواست و فرزندانی صالح و پاک. نوزاد را حسین نامیدند. شهید حسین بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی و راهنمایی به دنبال کسب و کار رفت. علاقه زیادی به مکانیکی و تعمیرات ماشین داشت. چندی بعد سرباز شد و با اوج گیری انقلاب اسلامی و دستور حضرت امام مبنی بر ترک پادگان‌ها، پس از چهارده ماه خدمت، پادگان را ترک کرد و به دامغان برگشت. انقلاب که پیروز شد خودش را وقف خدمت به انقلاب و وطنش کرد. خوش‌رویی، شجاعت و تواضع شاخصه بارزش بود. حسین از دید مادر و بقیه اعضای خانواده یک قهرمان است. آوازه دلیری و شجاعتش را کوه‌های کردستان بهتر می‌دانند تا مردمان شهرش. پیمان سه عاشق با شروع آشوب‌ها در کردستان در سال ۱۳۵۸ غيرتيش تاب نیاورد و به آنجا رفت و با شهید چمران آشنا شد. حسين و شهید ملکیان و آقای دعایی دوستانی صمیمی و یکدل بودند. یک روز با هم به حسینیه ابوالفضل رفتند و با خدا عهد بستند تا آشوب‌ها تمام نشده به شهرشان برنگردند؛ اما دیری نپایید که دشمنان این مرزوبوم جنگی ناجوانمردانه را علیه این آب و خاک آغاز کردند. دوباره تجدید پیمان می‌کنند و عهد می‌بندند که مردانه در مقابل دشمنان این آب و خاک بایستند و تا پایان جنگ به شهرشان برنگردند و بر این عهد پایدار می‌مانند. سه بار از اسارت گریخت در سال ۵۹ به عضویت رسمی سپاه کرمانشاه در می‌آید. دو سال تمام در جبهه می‌ماند و در طول این دو سال سه بار اسیر می‌شود. یک بار به دست ضدانقلاب در پاوه، بار دوم در عملیات گیلانغرب و بار سوم در سرپل ذهاب. یکبار هم پس از به جا ماندن پیکر سردار شهید منطقه غرب کشور پهلوان و قهرمان کشتی شهید مسعود حیدری فر در ارتفاعات شیاه کوه منطقه گیلانغرب به همراه سردار شکر بزرگی (عمو شکر) که دوستان صمیمی بودند به خط دشمن زدند و پیکر مطهر این شهید را پس از چهارماه به عقب برگرداند و این خانواده همیشه قدردان شهید مجدی میباشد . ذکاوت همراه با شجاعت او بود که هر بار با ترفندی خاص از دست آنها فرار می‌کرد. یک بار مجروح شد و شش ماه بستری بود اما هیچ کدام از اینها نتوانست او را از راهی که انتخاب کرده‌بود باز دارد. در سال ۶۲ ازدواج کرد. عمر ازدواجش حدود چهار ماه بود. حسین در طی دو سال حضور در جبهه‌ها لحظه‌ای آرام و قرار نداشت و ایشان بانی و اولین فرمانده واحد تخریب تیپ نبی اکرم ص کرمانشاه بود که همیشه یادش در این منطقه گرامی داشته میشود . سرانجام در صبحگاه خونین دوازدهم محرم ۱۳۶۲ در حین خنثی کردن مین ضد نفر در ارتفاعات بازی دراز که به تازگی از لوث وجود بعثی ها آزاد شده بود روح بزرگش از قفس تنگ تن پر کشید و به آرزوی دیرین و شیرین خود رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای دامغان به خاک سپرده شد. یادش گرامی و راهش پر رهرو 🌹🌹🌹🌹🌹