✍️فرمانده انتظامی چند روزی فرماندهان و خانواده هایشان را برای مشهد مقدس دعوت کرده بود. تازه رسیده بودیم که به خاطر درگیری تعدادی از اشرار در سیستان با ایشان تماس گرفتند و او را خواستند. من گفتم: «شما که جانشین دارید حالا که بعد از 8 سال به مشهد آمده ایم بمانید. » اما گفت: « من هم یک انسان هستم و زن و بچه هایم را دوست دارم » یک آن گریه کرد و ادامه داد: «چکار کنم که مسئول هستم و نمی توانم مسئولیتم را به حال خود رها کنم. شما کمی تحمل کنید، من جبران می کنم. » با سپردن ما به شوهر خواهرم خود عازم سیستان شد. این مسافرت 4 روزه بهترین و آخرین سفر ما در طول 20 سال زندگی مشترک بود که دو ماه بعد از آن ایشان شهید شدند. 🆔@Shahidkarimi_ir