شهید شو 🌷
💔 #شرح_خطبه_فدکیه #قسمت_ششم  وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُوْلَهٰا و دربردارد همۀ دلها وابستگی به خ
💔 خلقت و ابداع اِبتَدَعَ الاشیاءَ لا مِن شَیءِِ کانَ قَبلَها، وَ اَنشَاها بِلااِحتِذاءِ امتَثَلَها در این بخش حضرت به مسئله خلقت الهی اشاره می کنند، یعنی مساله ی ( ساختن) . قبل از توضیح در مورد این عبارت به نکته ای اشاره می کنم که اگر مراجعه ای به اوّلین خطبه ی نهج البلاغه کنید می بینید در آنجا آمده است : ( اَلحَمدُلله الَّذی لا یبلُغُ مدحَتَهُ القائلُونَ وَ لا یحصی نَعماءَهُ العادُّونُ وَ لایوَدّی حَقَّهُ اَلمُجتَهِدُونَ.....اَلَّذی لَیس لِصِفَتِهِ حدُُّ مَحدُودُُ وَ لانَعتُُ مَوجُودُُ.....) مادو نوع ساختن داریم ، یک وقت از چیزی الگو می گیریم و چیزی را می سازیم و یک وقت بدون سابقه و الگوگیری . ساختن بدون هرنوع الگوگیری و سابقه ابداع می نامند. چون فرق است بین ابداع یا انشاءو خلق. در ابداع الگو وجود ندارد برخلاف خلق که ساختن است و الگوگیری هم در آن است. در ابداع مادّه و صورت و شکل همه ابداعی است ، امّا ابداع به غیر خدا نسبت داده نمیشود بر خلاف خلقت که گاه به غیر خدا هم نسبت داده شده است. در ایه کریمه هم آمده است : ( اَحسَنُ الخالِقینَ) سوره مومنون آیه ۲۴ یعنی خدا بهترین خلق کنندگان است. پس دیگران هم می توانند خلق کنند. خداوند مُبدع است ، یعنی ابداع می کند . شنیده اید که گاه می گویند : ( نوآوری ) نوآوری گاه از نظر شکل و گاه از نظر حقیقت است. ما در ( ساختن ) سه چیز داریم : مادّه، صورت ، شکل . در کارهای بشری مادّه و صورت از قبل وجود دارد و آدمی فقط شکل ها را تغییر می دهد و عوض می کند. نوآوری بشر فقط در همین حد است ، اختراعات هم در همین محدوده صورت می گیرد، امّا خداوند از کتم عدم ، مادّه ، صورت و شکل را به صورت دفعی می سازد و بیرون می دهد. فرض کنید مثل کارخانه ای که هیچ موادّی نداشته باشد و هیچ شکلی در آن نباشد امّا یک مرتبه از آن چیزی ساخته می شود و بیرون می آید. * اِبْتَدَعَ الْأشْيٰاءَ لا مِنْ شَی‏ءٍ كانَ قَبْلَها، وَ أَنْشَأهٰا بِلااِحْتِذاءِ أمْثِلَةٍ امْتَثَلَهٰا در اين بخش حضرت به مسئلۀ خلقت الهی اشاره می‏كنند يعنی مسئله ساختن. ما دو نوع ساختن داريم، يك وقت از چيزی الگو می‏گيريم و چيزی را می‏سازيم و يك وقت بدون سابقه و الگوگيری. ساختن بدون هر نوع الگوگيری و سابقه را ابداع می‏نامند. چون فرق است بين ابداع يا انشاء، و خلق. در ابداع، الگو وجود ندارد بر خلاف خلق كه ساختن است و الگوگيری هم در آن هست. در ابداع مادّه و صورت و شكل همه ابداعی است امّا ابداع به غير خدا نسبت داده نمی‏شود بر خلاف خلقت كه گاه به غير خدا هم نسبت داده شده است. * كَوَّنَهٰا بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأهٰا بِمَشيَّتِهِ خداوند به سبب قدرتش ايجاد فرمود و به خواست و مشيتش آنها را آفريد. يعنی اگر چه اسباب و علل ظاهری دخالت دارند ولی بالاخره همۀ اينها با قدرت اوست حتّی علل و اسباب. چون او علّة‏العلل است. هدف از خلقت * مِنْ غَيْرِ حاجَةٍ إلی تَكْوينِهٰا وَ لافائِدَةٍ لَهُ فی تَصْويرِهٰا در حالی كه اين خلقتش نه برای احتياجی بود و نه سودی هم برای او در اين صورت‏ بندی‏ها حاصل می‏شد. در اينجا حضرت وارد بحث هدف از خلقت می‏شوند. * إلا تَثْبيتاً لِحِكْمَتِهِ مگر اينكه اين خلقت موجودات برای تثبيت حكمتش بود. حكمت به معنی قدرت بر يك شی‏ء است اما بر طبق مصلحت. در اينجا حضرت می‏فرمايند حكمت الهی به يك معنا اقتضاء خلقت می‏كند و البته فضل خداوند و فياضيّتش هم از طرف ديگر اقتضاء خلقت می‏كند. همه اينها اقتضاء دارد كه حكمت خود را بروز بدهد و ظاهر بسازد و الاّ بخيل خواهد بود. * وَ تَنْبيهاً عَلیٰ طٰاعَتِهِ و خداوند خلق كرد همچنين برای اينكه آگاه بسازد من و شما را بر طاعتش. اينجا دو سؤال مطرح می‏شود، اوّل اينكه آيا طاعت خداوند امری تحميلی است و دوّم اينكه آيا عبادت ما تحميلی است؟ عبادت غير از طاعت است. يك سنخ اطاعتها داريم كه عبادت نيست بلكه تنها آن عملی كه پيكره‏اش پرستش است عبادت نام دارد و در آن خضوع، خشوع و يك نوع كُرنش و امثال اينها نهفته است. اما پاسخ سؤال اوّل را حضرت زهرا (س) چنين فرمود كه اطاعت امری تحميلی نيست بلكه انسان مفطور به اطاعت است. يعنی اطاعت خدا از فطريات انسان است و اين نافرمانی خداست كه امری تحميلی است. شايد اين مطلب را به اين شكل تاكنون نشنيده باشيد كه اطاعت، تحميلی نيست بلكه معصيت برای انسان تحميلی است، زيرا وقتی انسان آگاه می‏شود كه خداوند خالق اوست و خالق هر چه مخلوق است می‏باشد و هر چه هست از اوست و هر چه می‏كند بر طبق حكمت و مصلحت است در باطن و نهاد او اين ميل وجود دارد كه از چنين موجودی اطاعت كند. ادامه دارد... ... 💕 @aah3noghte💕