🌸 دختر خردسال، بهترین غم خوار 💠 حدود سه سال قبل از هجرت، پیامبر صلّی الله علیه و آله دو یار و حامی باوفای خود، یعنی ابوطالب و خدیجه را از دست داد. رحلت این دوبزرگوار به قدری سخت بود که پیامبر صلّی الله علیه و آله آن سال را عام الحزن (سال اندوه) نامید. اما به جای ابوطالب، فرزندش علی علیه السلام و به جای خدیجه، دخترش فاطمه سلام الله علیها بودند که ضایعه رحلت آنها راجبران کنند. علی علیه السلام در آن وقت نوزده سال داشت و فاطمه سلام الله علیها - طبق احادیث معروف- بیش از پنج سال نداشت. اما همین دختر پنج ساله، مونسی فداکار و مهربان و شجاع برای پیامبر بود. گاه دشمنان سنگدل، خاک یا خاکستر بر سر پیامبر صلّی الله علیه و آله می پاشیدند، چون پیامبر به خانه می آمد فاطمه سلام الله علیها خاک و خاکستر را از سر و روی پدر پاک می کرد، در حالی که اشک در چشمش حلقه زده بود. پیامبر صلّی الله علیه و آله می فرمود: دخترم، غمگین مباش! خداوند، حافظ پدر تو است. روزی دشمنان اسلام در حجر اسماعیل اجتماع کردند و سوگند خوردند که هر کجا محمد را یافتند او را بکشند. فاطمه سلام الله علیها این خبر را شنید و به اطلاع پدر رساند تا آن حضرت مراقبت بیشتری از خود کند. باز در همان سال ها، ابوجهل عده ای از افراد پست را مامورکرد تا وقتی پیامبر در مسجدالحرام در حال نماز به سجده رفت، شکمبه گوسفندی را بر سر ایشان بیفکنند. وقتی این عمل زشت و ناجوانمردانه انجام شد، ابوجهل و مزدورانش با صدای بلند به ایشان خندیدند. بعضی از یاران پیامبر این منظره را دیدند، ولی کسی جرات نکرد پیش برود و شکمبه را بردارد. این خبر به گوش حضرت فاطمه سلام الله علیها رسید، با شتاب به مسجدالحرام رفت و آن را برداشت و با شجاعت مخصوص خودش، ابوجهل و یارانش را با شمشیر بیان، سرزنش و نفرین فرمود. 📚 [مناقب، ج 1، ص71] 🆔 @ShamimeOfoq