🍀 وقتی خدا بخواهد🍀 🌷 در عمليات والفجر ده [66/12/23- حلبچه] شركت داشتيم. در 'قرارگاه نجف اشرف، منطقه كردستان'، شهرستان 'بانه' بوديم. وظيفه ما اين بود كه در حين عمليات هر دستورى که از فرماندهى قرارگاه صادر مى شد به يگانهاى رزمى در خط ابلاغ كنيم. ساعت ده صبح معمولا هواپيماهاى عراقى سهميه داشتند. مى آمدند نقاطى را بمباران مى كردند و مى رفتند. شب عمليات، دشمن قرارگاه را زير ديد خود داشت و آنجا را با توپ مى زد. چند نفر از برادران زخمى شده بودند. من ماشين خودم را سمت غربى خاكريز گذاشته بودم. آمدم سراغ آن و به خيال اينكه وسيله خودم است سوييچ انداختم و در را باز كردم و مجروحين را برداشتم و آمدم بيمارستان صحرايى. موقعى كه خواستم به خط برگردم هر چه كردم در ماشين باز نشد. خوب دقت كردم، ديدم مال من نيست! روشن نشد كه نشد. خواست خدا بود كه دفعه قبل با آن سوييچ روشن شد و جان بچه ها را حفظ كرد. 🆔 @ShamimeOfoq