🌷 تمرین برای خودسازی 1️⃣ در ایامی که حسین در مشهد بود، غالب روزهای جمعه به کوه‌‌‌‌ می‌‌رفت و علاوه برآن سعی‌‌‌‌ می‌‌کرد که روزه بگیرد. 2️⃣ رفته بودیم آبشار اطراف مشهد. حسین پیراهنش را در آورد و کمرش را زیر آبشار قرارداد، و سعی‌‌‌‌ می‌‌کرد که بتواند فشار آب و سردی آن را تحمّل کند. به او گفتم: «چرا اینطور میکنی؟» گفت: «باید خودمان را بسازیم تا بتوانیم در مقابل شکنجه‌‌های ساواک مقاومت کنیم.» 3️⃣ هر روز صبح، شهید علم الهدی بچّه‌‌‌‌ها را به دو ستون‌‌‌‌ می‌‌کرد و خود در وسط قرار‌‌‌‌ می‌‌گرفت و‌‌‌‌ می‌‌گفت: «حرکت کنید.» آنقدر از شهر بیرون‌‌‌‌ می‌‌رفتیم که قابل رویت نبود. حسین، آنقدر بچّه‌‌‌‌ها را‌‌‌‌ می‌‌دواند که نزدیک بود از شدت خستگی بیافتند. با این حال دستور‌‌‌‌ می‌‌داد سریع بدوید. بچّه‌‌‌‌ها‌‌‌‌ می‌‌ماندند و‌‌‌‌ می‌‌گفتند: «آقا سیّد بس است. دیگر داریم‌‌‌‌ می‌‌افتیم.» ایشان‌‌‌‌ می‌‌گفت: «تا حالا مقاومت بود و از حالا به بعد، استقامت!» بعد از این که همه دویدند، وارد سپاه‌‌‌‌ می‌‌شدیم و حالا نوبت نرمش بود. نیم ساعت نرمش‌‌‌‌ می‌‌کردیم. بچّه‌‌‌‌ها فکر‌‌‌‌ می‌‌کردند، بعد از نرمش، دیگر راحت‌‌‌‌ می‌‌شوند. اما بعد از نرمش دوباره‌‌‌‌ می‌‌گفت: «حرکت کنید!» و دوباره‌‌‌‌ می‌‌رفتیم تا بیرون شهر و بعد از مقداری دویدن برمی گشتیم. در تمام این مدت همه‌‌ی بچّه‌‌‌‌ها‌‌‌‌ می‌‌بریدند، اما شهید علم الهدی، سر حال بود و دیگران را هدایت‌‌‌‌ می‌‌کرد. البته هدفش از این همه سخت گیری این بود که بچه‌‌‌‌ها بتوانند در عملیات بر علیه عراق، آمادگی جسمی داشته باشند و از استقامت خود بهره ببرند. 🌸✨ معلم قرآن و نهج البلاغه، شهید سیدحسین علم الهدی را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq