هدایت شده از اشعار دلسوخته
زبانحال امیرالمومنین ع، با حضرت زهرا س فکر نکنی بی خبرم از تو و حال و روزت شبا دارم می شنوم دعای سینه سوزت دوست و دشمن و دعا می کنی برا خودتم دعا کن برا شفای درد و زخمت یه خواهش از خدا کن ای مهربون... زهرای من ای نازنین... دنیای من ای نور روشن در دلِ، شب های من زهرای من، ای جانم زهرای من، ای جانم زهرای من، ای جانم زهرای من، ای جانم سه ماهه رو گرفته ای از من زار و خسته با این وَرم گمون کنم بازوی تو شکسته آه می کشی پهلو به پهلو... داری می سوزی از تَب مگه برات غریبه ام روتو می پوشی هر شب چیزی بگو... ای دلبرم حرفی بزن... ای همسرم خاک مصیبت را نریز، روی سرم زهرای من، ای جانم زهرای من، ای جانم زهرای من، ای جانم زهرای من، ای جانم وقتی که چیزی نمیگی که دردت و بدونم خیلی خجالت زده ام درد و بلات به جونم حالا که هیچ کس و نداریم غریب روزگاریم باید با هم حرف بزنیم بگیم چه حالی داریم من ماندم و... حال خراب گشته سلامم بی جواب زخم زبون هر روز منو، میده عذاب زهرای من، ای جانم زهرای من، ای جانم زهرای من، ای جانم زهرای من، ای جانم شعر و سبک: (دلسوخته) 🔷️اشعار 🔷️@Sher_Mazhabi