ای دل ز هرچه هست، چه باور کنی چه نه
باید کشید دست، چه باور کنی چه نه
تا کِی به پای آمدنش صبر میکنی؟
دل بُرد و دل نبست ! چه باور کنی چه نه
وقتی که رفت، در غمش اشکی نریختم
امّا دلم شکست، چه باور کنی چه نه
سربسته گویمت سخن ؛ آنکس که دوست بود
با دشمنت نشست، چه باور کنی چه نه!
حالا مدام شمع بسوزان بر این مزار
پروانه مُرده است... چه باور کنی چه نه...#مجید_ترکابادی