•••┈✾~🔥~✾┈••• ما رند و خراباتی و دیوانه و مستیم پوشیده چه گوییم همینیم که هستیم زآن باده که در روز ازل قسمت ما شد پیداست که تا شام ابد سرخوش و مستیم دوشینه شکستیم به یک توبه دو صد جام امروز به یک جام دو صد توبه شکستیم یک باره ز هر سلسله پیوند بریدیم دل تا که به زنجیر سر زلف تو بستیم نگذشته ز سر پا به ره عشق نهادیم برخاسته از جان به غم یار نشستیم در نقطه ی وحدت سر تسلیم نهادیم وز دایره‌ی کثرت موهوم برستیم