•••┈✾~😁~✾┈•••
من و تو از تنهٔ یک درخت زاده شدیم
دو آهوییم که در هم تراش داده شدیم
خدا به وسعت یک بوسه وقتمان داد و
دو لب شدیم که بر روی هم نهاده شدیم
پلنگهای جهان محو عشقبازی ما
که وقت تنگ شد و از زمان پیاده شدیم
و در ادامهٔ این عاشقی به کوه زدیم
اگر مسافر بیبازگشت جاده شدیم
شبی به سختترین صخره سینه ساییدیم
که مثل سنگ کف رودخانه ساده شدیم
سپس شبیه درخت ایستاده جان دادیم
که روزی از تنهٔ یک درخت زاده شدیم
#کبری_موسوی_قهفرخی