من در دستهای تو زندگی میکنم وقتی دکمه پیراهنت را می بندی؛ در قلب تو میزنم وقتی دست در جیب سمت چپ پیراهنت می بری و بعد خانه میکنم در چهاردیواری امن خیال شانه ات... من در چشمهای تو نشسته ام وقتی به لانه خالی پرنده ها زل میزنی... در پاهای تو ، قدم میزند تپش هایم وقتی که کوچه میزند زیر باران... اینحا ، کنار خودم چقدر خالی ست جای من! @Shere_naab