قاب عکسے کهنه ام در گنجه...پیدا کن مرا
بر غبار صورتم دستے بکش؛ها کن مرا
از تماشا کردن باران که لذت مے بری...
روبرویم مدتے بنشین ،تماشا کن مرا
دستهایت زیر چانه خیره شو در چشم من
بغض اگر کردے نترس و باز حاشا کن مرا
حاصل تفریقت از آغوش من گرچه غم است
از حواس جمع آن آغوش منها کن مرا
با همین تنهایے ام بگذار.. بعد از سالها
یڪ صدا مے آید از گنجه....که پیدا کن مرا
#سید_مهدی_ابوالقاسمی🌳
@Shere_naab