بند اول:
#امام_زمان_عج_مناجات
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
ای آرزوی عشق، تمنا کنم تو را
در شاه بیت عاطفه انشا کنم تورا
پرسند اگر تجلی حُسن تو را ز من
با آفتاب و آینه معنا کنم تورا
تو راز سر به مُهری و در سجده از خدا
خواهم به آه و ندبه که افشا کنم تو را
وقتی اسیر غربت دنیایی خودم
در کنج دل بگردم و پیدا کنم تو را
شرمندهام که در اثر روسیاهیام
خیمهنشین خلوت صحرا کنم تورا
(این دیده نیست قابل دیدار روی تو
چشمی دگر بده که تماشا کنم تورا)
تا مست فیضتان شوم و مستفیض لطف
دعوت به جشن (بزم) زینب کبری کنم تو را
روشن ز نور عصمت او عالمین شد
تفسیر شادی و غم زینب حسین شد
حیدر که بوده زینت هستی عبادتش
زینب ز عرش آمده گردیده زینتش
زینب، چه زینبی؟ که شده در طفولیت
آغوش پنج حجت حق مهد عصمتش
زینب، چه زینبی؟ ز همان خردسالگی
خواندند صابرین، جبل استقامتش
جبریل خاکبوس اتاق جلالتش
روح القدس ملازم روح قداستش
جایی برای عالم دیگر نمانده است
آنجا که هست زینب و علم و فقاهتش
هرجا سخن به یاد حسین است لاجرم
آید کلام زینب و عشق و محبتش
چشمی به سمت سایهی او هم نرفته است
سوگند میخورم به حیا و نجابتش
زیبا سروده شاعر دلدادهای که گفت:
(زینب عفیفهای است که در راه عفتش)
(عباس می دهد نخ معجر نمیدهد)
یک لحظه چادر شرف از سر نمیدهد
جز مصطفی که نام علی بی وضو نگفت
تفسیر نام او احدی مو به مو نگفت
تفصیل شأن زینب کبری نگفتنیست
چون عارفی که قِصهی رازِ مگو نگفت
از چهار سالگی غم زینب شروع شد
دنیا به جز حدیث جدایی به او نگفت
میخواست از حکایت محسن کند سؤال
آمد میان حنجره بغض گلو نگفت
مادر دلش گرفت و زبان باز کرد و گفت:
(میزد مرا مغیره و یک تن به او نگفت)
(زن را کسی مقابل شوهر نمیزند)
(مادر کسی مقابل دختر نمیزند)
وقتی سخن ز گرمی فردای محشر است
زینب به فرق فاطمیون سایهگستر است
او ابر رحمت است به دریای کربلا
ماییم قطرهای که به دریا شناور است
در ماجرای زندگی زینب و حسین
یک روح عاشقانه ولی در دو پیکر است
رحمت به روح شاعر دلخستهای که گفت:
ابیات ناب را که چنان درّ و گوهر است
(احکام ارث در همه جا چون بیان شود
سهمی ز خواهر است و دو سهم از برادر است
این امتیاز در خور زینب بُوَد که او
میراث عشق را به برادر برابر است)
جانها فدای زینب و قلب صبور او
از صبر و از غریبی او دیدهها تر است
زینب چه دید روز دهم بین قتلگاه؟!
کز گفتن و شنیدن آن، قلب مضطر است
آن حنجری که بوسه بر آن داد مصطفی
حالا نشان بوسهی شمشیر و خنجر است
آن سینهای که مخزن اسرار عشق بود
دردا که زیر چکمهی شمر ستمگر است
( "والشمرُ جالسُُ" نفس مادرش گرفت)
(سر را برید و روبروی خواهرش گرفت)
حجتالاسلام
#سیدروح_الله_موید
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛