『سَـربـٰازانِ دَهـہهَشتـٰادیٖ』
👤یکی تعریف میکرد: از وقتی با ابراهیمهادی آشنا شدم ، بهش گفتم میشه داداشم باشی؟! تو ذهنم گفتم مگه میشه بگه نه؟! همیشه بهش گفتم داداش... میگفت بالاخره یه شب برای بار اول خواب داداشابراهیمم رو دیدم ...🧔🏻