تا الان توی صف نماز ندیده بودمش اما دیدم دیروز اومده و خیلی اتفاقی یک گوشه نشسته‌که خب شکار حاج‌ آقا شد و افتاد توی تور . . . (توی نگاه اول باید میگفتم اِ این چه وضع لباس پوشیدنه و نمی دونم چه وضع مو و.. هست و به کل طردش میکردم از همه‌چی) اما اینو نگفتم، باهاش احوال پرسی کردم و گفتم اذان بلدی بگی اونم جا خورد و خب چون زبونش بند اومد😅 گفت آره و سریع میکروفون رو دادم بهش و اذون رو گفت الحق و الانصاف خیلی قشنگ بود . حالا یکمش رو میزارم ببینید👇🏻😎