عبدالله بن احمد بن حنبل» می‌گوید: من کودک بودم که پدرم (احمد بن حنبل) دستانم را گرفته بود و مرا از پل عبور ‌می داد وقتی به مسجد رصافه (در بغداد) رسیدیم، کوزه‌ی بزرگی را دیدیم که درون آن شیرینی و شربت خنک بود و گروهی از خدمتکاران نیز که کاسه‌هایی در دست داشتند مردم را چنین ندا می‌دادند: به عشق معاویه بن ابی سفیان از این شربت گوارا بنوشید! من از پدرم پرسیدم: معاویه کیست؟ پدرم در پاسخ گفت: اینها گروهی هستند که بغض کسی (علی بن ابی طالب) را در دل دارند که هیچ بهانه‌ای برای طعن و دشمنی با او ندارند و از این رو به دوستی و محبت دشمنانش روی آورده‌اند. پ ن: این یکی از ده‌ها مصداق از مصادیق ترویج عجیب معاویه، تا صدها سال پس از مرگ او می‌باشد. ذیل تاریخ بغدادج۱۹ص۴۴ 🌺🍁🌺🍁🌺🍁 ✅ 🌺🍃🌸🍃 @Solomon110 🌸🍃🌺🍃