سلام در مورد ویاری ،
وقتی داستان قورمه سبزی یا آش رو خوندم نا خودآگاه گریه کردم ، من باردار بودم 27 سال پیش یک دختر بیشتر ندارم ، پسر خواهر شوهرم با پا زد تو شکمم دکتر ده روز بهم استراحت مطلق داد ،خونه ی پدر شوهرم زندگی میکردیم نهارو شام درست میکردن انگار ما نیستیم طفلی شوهرم میومد زود کباب تابه یا تن ماهی باز میکرد میخوردیم چند روز بعد مامان و بابام اومدن دیدن بوی قورمه سبزی پیچیده ولی ما چیزی نداریم خیلی ناراحت شدن بردنمون خونشون آخه خواستیم بهشون زحمت ندیم گفتیم خودمون از پیش برمیایم ، من هیچی بچه تون چی چطور دلتون میومد از سر کار بیاد گرسنه 😔 الآنم دوستمون ندارن🥺
فهیمه م خسته🥲
سوتی_بفرست 😁🖐
🤣
@Sooti_Hamsaran