عمم اومده بود خونمون،قبل از اومدم عمم ،مامانم بهم گفته بود برو کتری رو اب کن بزار جوش بیاد میخوام برنج خیس کنم،همین که عمم نشست من یادم اومد که برام کتری رو اب کنم،که عمم با صدای بلند گفت عمه جون نمیخواد جایی دم کنی،من میخوام زود برم ،من از توی آشپز خونه مرده بودم از خنده،بعد که خندم تموم شد گفتم یه استکان چایی با هم می خوریم دیگه عمه جون،شنیدم به مامانم میگفت چه دختر ،ماشاالله کد بانویی هست واسه خودش😁