📚علمدار 🍁برگرفته از زندگی شهید مجتبی علمدار 🌸قسمت شصت و دوم: ؛ والفجر 10 طی مسیر هم پنج پاسگاه وجود داشت که پنجمین آن در سه راه قرار داشت. آنجا باید سه راهی مهم منطقه پاسگاه دوجیله و قلّه گردكو را تصرف ميكرديم و ارتباط دشمن با اين سه شهر مجاور قطع می شد. سيد به عنوان فرمانده گروهان به همراه شهيد سيد علی دوامی، جانشین گردان، و شهيد بهمن فاتحی و دیگر نیروها به سمت سه راه حركت كردند. وظیفه ی گروهان سلمان سنگین تر بود. پاکسازی پاسگاه پنج و آن سه راه کار سنگین و مهمی بود. حركت سيصد نفری نيروها در تاریکی شب و بدون صدا به سمت دشمن خیلی مشكل بود. پس از طی مسیری بايد توقف می شد و پس ازاطمينان از حضور كل گردان دوباره به سوی شهراه حركت می‌کردیم. وقتي نگاهم به سيد افتاد، ديدم كه دائم ذكر «لاحول ولا قوة الاّ بالله»و يا ذكر يا زهرا(س) بر لبانش بود. شرایط بسیار سخت بود. اگر دشمن از حضور ما آگاهی ميیافت و ما به اهداف تعیین شده نمی رسیدیم، کار دیگر گردانها نیز با مشکل روبه رو ميشد. 👈ادامه دارد ✔️منبع: کانال علمداران عشق 🌺🌺🌺